به گزارش راهبرد معاصر؛یک مسئول بلندپایه عرب که پیشتر در سطح یک نهاد مهم نامش برده میشد، درباره تحولات سوریه تحلیل خود را مطرح و اعلام کرد که خروج آمریکا از سوریه دروغ است.
این مسئول پیشین که نامش فاش نشد، با بیان اینکه باید به تحولات سوریه بخوبی دقت کرد، گفت که یک نقشه راه مینگذاری شده وجود دارد که خطوط آن در تصمیم دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا برای خروج نیروهای این کشور از سوریه دیده میشود.
به گفته این مسئول، این تصمیم، مینهای خطرناکی در خود دارد، ولی اجرای آن در حال حاضر با شکستی مواجه شده است که مراکز تصمیمساز انتظار آن را نداشتند.
ابعاد تصمیم خروج نیروهای آمریکایی از سوریه
روزنامه «الجمهوریه» به قلم «نبیل هیثم» به نقل از این مسئول عربی که نامش فاش نشده است، به بررسی ابعاد تصمیم خروج نیروهای آمریکایی از سوریه پرداخته و در آن آورده که «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه در نخستین واکنش به اعلام تصمیم ترامپ گفت که «نمیدانم منظور چیست. آمریکا از 17 سال پیش در افغانستان حضور دارد و همه ساله میگویند که نیروهایشان را از آنجا خارج خواهند کرد...، ولی همچنان در آنجا حضور دارند».
این گفته پوتین باعث شد که روسها بیشتر جانب احتیاط را در پیش بگیرند و دستگاه دیپلماسی این کشور نیز به نحوی حرکت کرد که بتواند پیامدهای مترتب بر خروج احتمالی آمریکا را کنترل کند و به اهداف خطرناک ضمنی آن پی ببرد.
ظاهرا حدس روسیه صحیح بود. ترامپ روز گذشته «سناریوی افغانستان» را در پیش گرفت و جدول زمانی برای خروج نیروهای آمریکایی از سوریه تعیین نکرد، بلکه بر خلاف جملات قاطعی که قبلا گفته بود، به استفاده از عبارتها و جملات متناقض و پراکنده روی آورد و اظهار داشت: «هیچ گاه نمیگویم سریع یا کُند... یکی از آنان گفت که چهار ماه به طول خواهد انجامید ولی من این را نیز نمیگویم».
ترامپ در واقع با این جملات بار دیگر از دریچه سیاست خارجی، دموکراتها را هدف قرار داد و احتمالا این راهبرد در مرحله آتی گسترش خواهد یافت؛ به ویژه اینکه آمریکا عملا وارد مرحله انتخابات ریاست جمهوری شده است. ترامپ هر چند که گفت «ما خواستار سوریه نیستیم»، ولی تلاش کرد که تبعات از دست دادن سوریه را متوجه «باراک اوباما» رئیس جمهور پیشین آمریکا بداند و بگوید که «سوریه چند سال پیش از دست رفته بود».
بنا بر آنچه گفته شد، ترامپ در اظهار نظر پایانی خود درباره سوریه صادقتر از گذشته بود. او به خوبی میداند که «سوریه از مدتها پیش از دست رفته است» و باید کاری برای حفظ آبروی آمریکا انجام داد و پیروزی جبهه مقابل را به شکست بدل کرد. به عبارت دقیقتر، پیروزی کسانی را از بین برد که در مسیر پیروزی قرار گرفتهاند به ویژه روسیه و جمهوری اسلامی ایران و بشار اسد رئیس جمهور سوریه.
به هر حال، از آغاز میشد پی برد که تصمیم خروج آمریکا از سوریه دروغ یا بهتر است بگوییم صرفا مانور تاکتیکی بود که هدفش ترساندن سایر طرفها بود. مشخص بود که هدف از تصمیم خروج نیروهای آمریکا این است که ترکیه و روسیه با هم درگیر شوند؛ زیرا خروج بدین معنا بود که «نیروهای دموکراتیک سوریه» -که تحت حمایت آمریکا قرار داشتند- که در کرانه خاوری رود فرات حضور دارند، دیگر از حمایت آمریکا برخوردار نیستند و این یعنی فراهم شدن فرصت برای ترکیه و سوریه به منظور پر کردن این خلأ.
از طرفی، مشخص بود که اصرار ترکیه برای تسلط، صرفا منحصر به شهر «منبج» نبود، بلکه برای تسلط بر منطقه موسوم به «کردستان سوریه» بود و روسیه نیز اصرار داشت که نیروهای دموکراتیک از شرق فرات خراج شده، به صورت داوطلبانه به شمال سوریه بروند و تحت حمایت ارتش سوریه قرار گیرند.
در واقع این تناقض، برای آمریکا بسیار مهم بود؛ به ویژه اینکه این تناقض بدین معنا بود که سوریه و روسیه یقینا با ترکیه وارد جنگ خواهند شد. به همین دلیل، اعلام خروج از سوریه، سبب تزلزل همه طرفها به جز روسیه شد؛ کشوری که دیپلماسی آن بر اساس «ثبات منفعلانه» است.
روسیه این تحولات را با طمأنینه بررسی کرد و در همین راستا، دیداری بین «سرگئی لاوروف» وزیر خارجه این کشور با همتای ترکیهای خود «مولود چاووش اوغلو» صورت گرفت. این دیدار توافقاتی در پی داشت که برخی از آن همچنان علنی نشده است، ولی توافقات بین مسکو و انکارا در سه محور بود: هماهنگی دوجانبه در خصوص خروج نیروهای آمریکایی از شرق فرات، حل و فصل سیاسی بحران سوریه و موضوع بازگشت آوارگان.
چه بسا این توافقها، عامل اصلی بود که باعث شد ترامپ به صورت جزئی از تصمیم خود عقبنشینی کند. لذا ترامپ بار دیگر به جای نخست خود بازگشت و درباره کُردها گفت که «میخواهیم از آنان حمایت کنیم»، ولی مسئله محدود به این بُعد نبود؛ زیرا عوامل داخلی بسیاری وجود داشت که بسیاری، به این اقدام آمریکا شک داشته باشند. به هر حال، ترامپ در ماههای گذشته افراد تندرویی مانند «جان بولتون و جیمز جفری» را منصوب کرده و در اتخاذ تصمیمات راهبردی اختیارات زیادی به آنان داده بود. این دو نفر نیز از کسانی هستند که همچنان بر باقی ماندن در سوریه اصرار دارند.
مسئله بعدی، نصایح داخلی بود که متوجه ترامپ بود تا روابط واشنگتن با اروپا را متشنج نکند. بی تردید، تصمیم ناگهانی خروج از سوریه این تنشها را شدت میبخشید؛ به ویژه اینکه آلمان، فرانسه و انگلیس، نارضایتی خود از اتخاذ یکجانبه چنین تصمیمهایی در داخل ائتلاف بینالمللی موسوم به ضد داعش به رهبری آمریکا اعلام کردند.
شاید عدم ابلاغ تصمیم خروج نیروهای آمریکایی توسط ترامپ به رهبران اروپایی بیانگر این مسئله باشد که همکاری راهبردی آمریکا و اروپا به کمترین سطح خود رسیده است؛ به ویژه اینکه کاهش این همکاری در سطح گستردهتری است و پرونده ایران و روابط با روسیه و عربستان را در بر میگیرد. به همین دلیل بهتر بود که ترامپ اندکی نرمش نشان دهد و از طریق تشریح ماهیت تصمیم خروج از سوریه، از دغدغه کشورهای اروپایی بکاهد.
افزون بر آنچه گفته شد، این مسئول عربی میگوید که سیاستهای کلی آمریکا اجازه نمیدهد تصمیماتی اتخاذ شود که با منافع اسرائیل در تضاد و تناقض باشد. بر اساس آنچه در رسانههای صهیونیستی و آمریکایی آمده است، «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی از تصمیم ترامپ اعلام نارضایتی کرده است؛ به ویژه اینکه چنین اقدامی میتواند باعث شود که اسرائیل در تعامل با خطراتی که متوجه شمال اراضی اشغالی است، تنها باقی بماند. به همین دلیل احتمالا محافل آمریکایی همپیمان رژیم صهیونیستی تلاش زیادی کردند تا نظر ترامپ تغییر کند تا تلآویو زمان به دست آورد و دستکم بتواند قواعد درگیری جدیدی در سوریه وضع کند.
روشن است که ترامپ در داخل آمریکا با یک جریان بازدارنده روبهروست؛ زیرا بیشتر مسئولان آمریکا ترجیح میدهند که وضعیت مانند سابق بماند. به همین دلیل تصمیم خروج سریع از سوریه حزب جمهوریخواه را که بشدت مؤید حضور ارتش آمریکا در شرق سوریه بود، خشمگین کرد.
در پایان باید به نقل از یکی از کارشناسان نظامی گفت که سابقه نداشته است آمریکاییها به صورت خودخواسته از مناطق تحت تسلط خود خارج شوند. آنان 17 پایگاه در سوریه ایجاد کردند و پستهای دیدبانی در مرزهای سوریه و ترکیه احداث کردند.
منبع: فارس